بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین....

ساخت وبلاگ


بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

امروز با تمام دردهایم رفتم بازار تره بارتجریش.فکر کرده بودم اگر قرار نباشد لابد قرار نیست دیگر.خرید کردم هوا سرد شده شلغم خریدم.ماه مان گفته بود برا سرما خوبه.برای اولین بار شلغم خریدم.این روزها خیلی کارها را برای اولین بار انجام می دهم.خریدن ترشی جزو اولین بارهای م است.رفته بودم توی مغازه و مثل زن های خانه دار طعم ها را می چشیدم.این روزها دوباره مثل هفت قرن پیش طعم دروغ را چشیدم.طعم شکسته شدن دیوار اعتمادم و سخت م آمده.....تنهاقدم زده بودم و فکر کرده بودم اگر درد داشته باشم باید بزنم توی زندگی.بین ادم ها. دارم یاد می گیرم دروغ بگویم.شروع کرده ام به عزیزترین های م دارم دروغ می گویم ماه مان پرسیده بود خوبی؟گفته بودم آره خوبم.پیله های درد تمام تن م را تنیده بود.دروغ شنیدن بلد نبودم اما این روزها سعی می کنم یاد بگیرم ادم ها فقط دروغ می گویند.فقط دروغ.... توی آشپزخانه دور خودم می چرخیدم و کباب ترش درست می کردم.الناز گوشه ای نشسته بود و داشت نگاه م می کرد.حس کردم زیادی آرام شده ام.الناز پرسیده بود نبات؟؟؟نگاه کرده بودم.پرسیده بودخوبی؟آمده بودم توی حیاط.فکر کرده بودم به ساره.ساره نیست چند بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : لبریز بهانه دل من, نویسنده : bnabbatc بازدید : 188 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

به اندازه تمام غم بشریت رو قلب م درد حس میکنم....


بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : به یک عدد دوست دختر نیازمندیم,به یک عدد شوهر نیازمندیم,به توان رساندن یک عدد, نویسنده : bnabbatc بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

لاک قرمز هم نتوانست حال م را خوب کند.نمی دانم افسردگی این روزهای م را بیاندازم تقصیر هورمون ها یا دردی که هفت قرن است مهمان دل م شده است هیچ دوست ندارد برود آنقدر که فکر می کنم او شده صاحب خانه و من باید بروم.دلتنگی نشسته است روی پتوی چل تکه م و با دهان نیمه بازش نگاه م می کند.نبات را می بینم که پشت پنجره ایستاده دارد به سه گربه ی توی حیاط خانه پشتی نگاه می کند.نباتی که تا دیروز از گربه می ترسید اما حالا توی خیابان های این شهر بیشتر ازآدم گربه می بیند و سگ.دل م می خاست جیغ بکشم و خودم را تخلیه کنم.سانازدست م را گرفته بود برده بود پارک.گفته بود جیغ بکش و من جیغ کشیده بودم آنقدر که تا یک هفته صدای م در نمی آمد.حسین گفته بود تو باید جیغ های دلت رو بکشی با این چیزا سبک نمیشی.نگاهش کرده بودم و درد دست هایش را حلقه کرده بود دور تن م و من....بغض لعنتی.....با رستاک زمزمه می کنم غلط کردی به رویاهام دست زدی...ساناز می پرسد املت بپزم می خوری؟من به نوشتن فکر می کنم.درد می شوم وقتی نمی توانم ساره را بنویسم.ساره...زمزمه می کنم ساره....ساره کجای این شهر سرگردان مانده؟ساره شده بود تمام نور زندگی ام.حا بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

گاهی آدم ها جمله ای می گویند که تو را پرت می کنن به دنیای دیگر.گاهی این جمله ها می شود حال تو،فردای تو،گذشته ی تو...گاهی بعضی از جمله ها انقدر به دلت می نشیند که باورش می کنی و همین جمله ی کوتاه  می شود تمام دنیای تو.....غلط یا درست بودنش را نمی دانم و درگیر می شوی با مفهوم جمله....آخ که اگر این جمله ی کوتاه دروغ باشد و دیوار اعتمادت را بشکند....درد خواهد داشت وقتی همین جمله ی کوتاه تمام زندگی ات را بگیرد

بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : اهنگ بهترین روزای عمرم بابک رهنما,اهنگ برای باقی عمرم,اهنگ من ارزودارم که عمرم باتوسرشه, نویسنده : bnabbatc بازدید : 241 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

ناامیدی مثل یک پیر زن قوز دار زشت نشسته کنارم و هی غر غر می کند.من روی تخت از درد مچاله شده بودم و به صدای نم نم باران گوش می کردم.می خاستم محلش نگذارم که برود که تنهایم بگذارد اما انگار قصد رفتن ندارد و پا روی پا انداخته وزل زده به چشم های نا امید من ..... فکر کرده بودم به نبات.به این همه سال.به نوشته هایش به بودنش،فکرهایش،خستگی هایش،دردهایش دلتنگی هایش.....بغض می کنم.به اینکه نه می تواند به جلو برود نه به عقب و هی توی خودش فرو می رود و انگار قرار است تا به ابد توی مرداب احساس فرو رود.به اینکه این همه سال از سرش گذشته و هنوز دخترک هفت قرن پیش است.... بالای پل هوایی دانشگاه ایستاده بودم رو به روی کوهای بلند و با سمانه حرف می زدم.حرف زده بود و گفته بود خسته شدم از بشور و بساب.خسته شدم از اینکه هر جا می رم اول سراغ مهدی و بچه ها رو می گیرن و انگار من نیستم.دایره ی زندگی م فکرم بچه هان و مهدی.خودمو یادم رفته.دیگه وقت نمی کنم کتاب بخونم به خودم برسمیه کلاس برم.حرف زده بود و من توی سکوت گوش دادم.حرف هایش که تمام شد گفت زوخوشحالم که توهستی که می تونم تمام حرفامو بزنم و خودمو سبک کنم نترسم بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

جمله ساده بود و اما درد داشت.یک جوری که هر بار می خوانمش گریه ام می گیرد.ساره به مرد گفته بودگاهی چیزای خیلی کوچیک میشه بزرگ ترین حسرت تو زندگی ات مثل چای دونفره و فنجان چای را گذاشته بود جلوی مرد،نگاه کرده بودم به ساره،به لبخند غمگین روی لب ش.... پرده کنار بود و پنجره تا اخر باز مانده بود.هوا سرد بود و من رفته بودم زیر پتوی چل تکه هزار رنگ م.فک کرده بودم به دست های ش.به بازوهایش.به گرمای تنش.به آهنگ صدایش،فکر کرده بودم و فکر کرده بودم و خواب م برده بود ..... بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : خیال کن رفتیو دلم نمرده,خیال کن روزگارم روبراهه , خیال کن رفتیو دلم نمرده, نویسنده : bnabbatc بازدید : 209 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

آجی زنگ زده بودداشتیم حرف می زدیم اولش خوب بودم اما بعد...داشت حرف می زد بهانه گرفتم صدای م را بردم بالا و بعد بی خداحافظی قطع کردم.هر چقدر زنگ زد جواب ندادم.این روزها بدقلق شده ام.بهانه گیر شده ام.می دانم مال دلتنگی است.مال کلمه های است که ندارمشان.مال ماه مان که نیست.مال آقا جان که دورم مال فندقی که عادت کرده به ندیدن هایم....مال ماه مان است که ندارمش...که دورم...مال ماه مان.... بچه که بودم تا ماه مان سرم داد می کشید فکر می کردم دوستم ندارد.فکر می کردم من را نمی خواهد.وقتی او رفته بود و نبات سرکش شده بود داد زده بودم تو هیچ وقت منو دوس نداشتی ماه مان وسط همان دعوا وسط همان داد زدن های م بغلم کرده بود و گفته بود هیچ کس اندازه من تو رو دوس نداره.وقتی خودت مادر شدی می فهمی....حالا این روزها نبات بچه شده.ماه مان فقط مثل تمام روزهای زندگی اش نگران من بود و من .... من چم شده؟نمی دانم....فقط می دانم خسته ام و کم حوصله و عجیب دل تنگ....  به چشم های اشکبار نبات تو آینه  نگاه می کنم.گفته بودم بس کن و زل زده بودم به چشم های ریز قهوه ای تیره اش.کسی را نداشت که برایش زنگ بزند.قرار نبود با کسی برو بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : من نیازم تورو هر روز دیدنه,من نیازم تورو هرروز دیدنه فریدون فروغی,من نیازم تورو هر روز دیدنه دانلود, نویسنده : bnabbatc بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45

خانه بزرگ بود و من توی سایه های درخت های حیاط پشت حوض ایستاده بودم.مردکه چهره اش را نمی دیدم از کنارم رد شد.دل م گواهی خبر بدی را می داد.دنبال ساره می گردم.نیست.نمی خاستم بروم ترسیده بودم.مجید گفته بود زخم بستر می دونی چی؟من جوابی نداشتم.چرا دوست داشتم مرد قصه ام را این همه خار کنم؟چرا دل م خاسته بود تاوان کارهایش را پس بدهد؟چراغ اتاق مجید روشن بودو ساره نبود.ساره....ترسیده بودم نکند مرد ....هول از خواب بیدار می شوم.هوا تاریک بود و صدای حی الاصلاه از گوشی  می امد.زبان م خشک شده بود.کلمه ها هجوم اورده بودند به نوک انگشت های م.نوشتم.سرم را که بلند کردم دیدم آفتاب افتاده روی دیوار سبزو از جایی خیلی دور صدای یا کریم می آید.نوشته ها را می خوانم.شده بودم راوی قصه اما راوی ساره بود.بندهای را اضافه می کنم و بعضی هایش را حذف می کنم.دوباره می نویسم.دوباره پاک می کنم.خسته می شوم.پنجره را باز می کنم.هوا خنک بود.آهنگ وقت های افسردگی ام را پلی می کنم.باز یه بغضی گلومو گرفته...تمام قصه ام از ساره شده همین چند کلمه.هوا خنک بود وتوی آسمان چند لک ابر بود.باید صبحانه اماده می کردم.خیارو گوجه ها را خرد می بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 193 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:45